بچه بودم، شاید 6 یا هفت ساله. عمهام آمده بود خانۀ ما. صدایم کرد که شکیبا بیا که برایت جایزه خریدهام. یادم نیست برای افتادن دندانم جایزه گرفتم، یا باسواد شدنم. ادامه خواندن تبریز، یک معلم است تا شهر
7+
بچه بودم، شاید 6 یا هفت ساله. عمهام آمده بود خانۀ ما. صدایم کرد که شکیبا بیا که برایت جایزه خریدهام. یادم نیست برای افتادن دندانم جایزه گرفتم، یا باسواد شدنم. ادامه خواندن تبریز، یک معلم است تا شهر