شما هم بنظرتان آمده که آدمها روز به روز بیشتر از قبل، شبیه هم میشوند؟
هربار که به اینستاگرام میآیم، با خودم فکر میکنم چرا آدمها انقدر دوست دارند شبیه هم باشند؟
شبیه هم بودن بد نیست، ولی بعضی وقتها گمان میکنم بنیاینستاگرام، در این تلاش، خودشان را از دست میدهند.
سلیقه، لباس، آرایش، مدل بستن روسری، مدل بچه داری، مدل غذاپختن، عکس گرفتن، کار و …
همه دارد عین هم میشود.
سوالهایم زیاد است،
آیا این سبک زندگی مناسب همۀ افراد است یا نه؟
آیا این مدل پوشش جلوهگر باور حقیقی افراد استاند داشتهند است؟
آیا همۀ زندگیها، میتواند با یک الگوی واحد تطبیق پیدا کند؟
در این تطبیق چه چیزی از دست میرود؟
ابتدا فکر میکردم خاصیت زمان ماست. فضای مجازی باعث و بانیاش شده. اما کمی بعد در کتاب «مرگ ایوانایلیچ» که نوشتۀ تولستوی است، با همین مسئله روبرو شدم.
در اینجا ایوان، شخصیت اصلی داستان، با رسیدن به مقام تازهای، خانۀ جدیدش را بازسازی میکند:
«نتیجه بازسازی عالی بود و این فقط عقیدۀ خودش نبود بلکه هرکه خانه را میدید همین را میگفت.
اما در حقیقت کارش بهکسانی میمانست که ثروتمند نیستند و میخواهند از یکدیگر تقلید کنند و به این سبب کارشان نه به ثروتمندان بلکه به یکدیگر شبیه میشود: پارچههای اتاقآرا، مبلهای سیاهچوب که تقلیدی از آبنوس بود، گلها، فرشها، زینتهای ورشوی به رنگهای مات یا درخشان، خلاصه همه چیزهایی که همۀ افراد طبقۀ خاصی فراهم میآورند و کارهایی که میکنند تا به طبقۀ خاصی شبیه باشند. خانۀ ایوان به قدری به همۀ خانههای دیگر شبیه بود که حتی توجهی جلب نمیکرد ولی او خود خانهاش را خاص و یگانه میپنداشت.»
بحث من در اینجا تمرکز روی کلمۀ ثروت به معنای پول نیست، بیایید به دایرۀ ثروت وسعت دهیم.
ثروت من، ممکن است همان سادگیام باشد که قبل تبدیل شدنم به یکی از هزاران اینفلوئنسر در وجودم میدرخشیده،
ثروت دیگری اخلاق، ثروت گروهی خانواده، خوشقلبی، خوشاخلاقی…
همۀ اینها و هزاران فضیلت دیگر، ثروت است، اما صدحیف که صدای جیرینگجیرینگی ندارند که در فضای مجازی بپیچد. عطایش را میبخشیم و تبدیل میشویم به یکی از صدها آدمی که میتوانند در این فضا صدایی داشته باشند.
مگر بقیۀ دنیا را از ما گرفتهاند؟
خودمان بودن چه عیبی دارد؟
به چه بهایی تا این حد تغییر میکنیم؟
اگر کپی دیگری نشویم و خودی نشان ندهیم، مهر آدمیزاد بودنمان باطل میشود؟