دلفینک، یک قدم فراتر از محیط امن

تجربه‌های محدود آفت رشد است.
اين جمله شايد يک گزارهٔ کلی باشد که خيلي‌ها با آن موافق نباشند. يک گزارهٔ کلی که اگر کسی مرا نشناسد، گمانش به تجربه‌های خيلی ناجور هم کشيده می‌‌شود. ولی من اين گزاره را در تابستان 98 درک کردم.

ادامه خواندن دلفینک، یک قدم فراتر از محیط امن
2+

تبریز، یک معلم است تا شهر

بچه بودم، شاید 6 یا هفت ساله. عمه‌ام آمده بود خانۀ ما. صدایم کرد که شکیبا بیا که برایت جایزه خریده‌ام. یادم نیست برای افتادن دندانم جایزه گرفتم، یا باسواد شدنم. ادامه خواندن تبریز، یک معلم است تا شهر

7+

مدرسۀ جدید، شناخت بیشتر خود

امسال تابستان، در یک مدرسۀ جدید مشغول شده‌ام. مدرسه‌ای که با دیگر مدارس متفاوت است. مربی‌ها همه به‌روز هستند و دائما علمشان را به‌روز می‌کنند. نحوۀ برخوردشان با کودکان و مداخلات تربیتی آن‌ها، از روی جدیدترین و دقیق‌ترین مکتب‌های تربیتی است. ادامه خواندن مدرسۀ جدید، شناخت بیشتر خود

2+

خودمان را چه کلاس تابستانه‌ای ثبت‌نام کنیم؟

با شروع شدن تابستان یا فارغ‌التحصیلی دوستانم از دانشگاه، این سوال از من زیاد پرسیده می‌شود:

چه کلاسی برویم؟ ادامه خواندن خودمان را چه کلاس تابستانه‌ای ثبت‌نام کنیم؟

7+